(شعرهای من) ای، ای مرگ مرا در آغوش گیر

آی،ای مرگ مرا در آغوش گیر که من خسته از دنیاو خسته ازنامردمی های دنیایم، از این دنیای فریبنده و ازهمه مردمان زشت صیرت، از آنان که دوستشان داری و دوستت ندارند، از آنان که از پشت خنجرت میزنند و در رو دوست میشماریشان ، آی، ای مرگ مرا در آغوش گیر و روی بنما که تو در نهان زیبایی و مردمان نا لایق زشت، آی، ای مرگ مرا در آغوش گیر و مرا به خانه خود ره سپارکن، جایی کنار مردگان که آنان دوستند و زندگان سیه روی دشمن،.